دراک زیبایی شناختی از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزة زیبایی شناسی جدید است که میکل دوفرن از یک منظر خاص پدیدارشناختی به بیان آن مبادرت ورزیده است. به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژة زیبایی شناختی فراهم می کند که مهم ترین تمایز بین این دو در ادراک اســت. در این مقاله تالش می شــود این تمایز را مشــخص کرده و فرایند ادراک زیبایی شــناختی و نقش قوة خیال از دیدگاه دوفرن نشــان داده شود. دوفرن ســه مرحله برای ادراک زیبایی شناختی قائل شده است. مرحلة نخست حضور است که در آن از مرلوپونتی تأثیر پذیرفته است. در مرحلة دوم، یعنی خیال از سارتر تأثیر پذیرفته، و ســرانجام در مرحلة ســوم، یعنی تأمل و احساس متأثر از کانت اســت. از نظر وی، تماشاگر اثر هنری در ادراک اثر هنری باید این ســه ســاحت را همزمان درک کند. در این جستار کوتاه، با روش توصیفی و تحلیلی، مرحله دوم بررسی می شــود. همچنین به تأثیری که دوفرن از سارتر گرفته، اشــاره خواهد شد. در پایان، دوفرن نتیجه می گیرد که خیال یک مرحله از ادراک اســت و به غفلت ســارتر از ادراک به خاطر خیال و عواطف اعتراض می کند و این غفلت را باعث و بانی سوء تفسیر سارتر از تجربة زیبایی شناختی می داند.